10و در خداوند بسیار شاد گردیدم که الان آخر، فکر شما برای من شکوفه آورد و در این نیزتفکر میکردید، لیکن فرصت نیافتید.
11نه آنکه درباره احتیاج سخن میگویم، زیرا که آموختهام که در هر حالتی که باشم، قناعت کنم.
12و ذلت رامی دانم و دولتمندی را هم میدانم، در هرصورت و در همهچیز، سیری و گرسنگی ودولتنمدی و افلاس را یاد گرفتهام.
13قوت هرچیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد.
14لیکن نیکویی کردید که در تنگی من شریک شدید.