Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - مزامیر - مزامیر 139

مزامیر 139:5-14

Help us?
Click on verse(s) to share them!
5از عقب و از پیش مرا احاطه کرده‌ای و دست خویش را بر من نهاده‌ای.
6این‌گونه معرفت برایم زیاده عجیب است. و بلند است که بدان نمی توانم رسید.
7از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجابگریزم؟
8اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجاهستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک توآنجا هستی!
9اگر بالهای سحر را بگیرم و دراقصای دریا ساکن شوم،
10در آنجا نیز دست تومرا رهبری خواهد نمود و دست راست تو مراخواهد گرفت.
11و گفتم: «یقین تاریکی مرا خواهدپوشانید.» که در حال شب گرداگرد من روشنایی گردید.
12تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست و شب مثل روز روشن است و تاریکی و روشنایی یکی است.
13زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا دررحم مادرم نقش بستی.
14تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مهیب و عجیب ساخته شده‌ام. کارهای تو عجیب است و جان من این رانیکو می‌داند.

Read مزامیر 139مزامیر 139
Compare مزامیر 139:5-14مزامیر 139:5-14