6ای شخص کاهل نزد مورچه برو، و درراههای او تامل کن و حکمت را بیاموز،
7که وی را پیشوایی نیست و نه سرور و نه حاکمی.
8اماخوراک خود را تابستان مهیا میسازد و آذوقه خویش را در موسم حصاد جمع میکند.
9ای کاهل، تا به چند خواهی خوابید و از خواب خودکی خواهی برخاست؟
10اندکی خفت و اندکی خواب، و اندکی بر هم نهادن دستها به جهت خواب.
11پس فقر مثل راهزن بر تو خواهد آمد، و نیازمندی بر تو مانند مرد مسلح.
12مرد لئیم و مرد زشت خوی، با اعوجاج دهان رفتار میکند.
13با چشمان خود غمزه میزند و با پایهای خویش حرف میزند. باانگشتهای خویش اشاره میکند.
14در دلش دروغها است و پیوسته شرارت را اختراع میکند. نزاعها را میپاشد.
15بنابراین مصیبت بر او ناگهان خواهد آمد. در لحظهای منکسر خواهد شد وشفا نخواهد یافت.