6مرا در هاویه اسفل گذاشتهای، در ظلمت درژرفیها.
7خشم تو بر من سنگین شده است و به همه امواج خود مرا مبتلا ساختهای، سلاه.
8آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیدهای محبوس شده، بیرون نمی توانم آمد.
9چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزدتو فریاد کردهام تمامی روز. دستهای خود را به تودراز کردهام.