5مرد کاهل دستهای خود را بر هم نهاده، گوشت خویشتن را میخورد.
6یک کف پر از راحت ازدو کف پر از مشقت و درپی باد زحمت کشیدن بهتر است.
7پس برگشته، بطالت دیگر را زیر آسمان ملاحظه نمودم.
8یکی هست که ثانی ندارد و او راپسری یا برادری نیست و مشقتش را انتها نی و چشمش نیز از دولت سیر نمی شود. و میگوید ازبرای که زحمت کشیده، جان خود را از نیکویی محروم سازم؟ این نیز بطالت و مشقت سخت است.
9دو از یک بهترند چونکه ایشان را ازمشقتشان اجرت نیکو میباشد؛
10زیرا اگربیفتند، یکی از آنها رفیق خود را خواهدبرخیزانید. لکن وای بر آن یکی که چون بیفتددیگری نباشد که او را برخیزاند.
11و اگر دو نفرنیز بخوابند، گرم خواهند شد اما یک نفر چگونه گرم شود.
12و اگر کسی بر یکی از ایشان حمله آورد، هر دو با او مقاومت خواهند نمود. وریسمان سه لا بزودی گسیخته نمی شود.
13جوان فقیر و حکیم از پادشاه پیر و خرف که پذیرفتن نصیحت را دیگر نمی داند بهتر است.
14زیرا که او از زندان به پادشاهی بیرون میآید وآنکه به پادشاهی مولود شده است فقیر میگردد.
15دیدم که تمامی زندگانی که زیر آسمان راه میروند، بطرف آن پسر دوم که بجای او برخیزد، میشوند.