Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - اول پادشاهان - اول پادشاهان 2

اول پادشاهان 2:7-14

Help us?
Click on verse(s) to share them!
7و اما با پسران برزلای جلعادی احسان نما و ایشان از‌جمله خورندگان بر سفره تو باشند، زیرا که ایشان هنگامی که از برادر تو ابشالوم فرار می‌کردم، نزدمن چنین آمدند.
8و اینک شمعی ابن جیرای بنیامینی از بحوریم نزد توست و او مرا در روزی که به محنایم رسیدم به لعنت سخت لعن کرد، لیکن چون به استقبال من به اردن آمد برای او به خداوند قسم خورده، گفتم که تو را با شمشیرنخواهم کشت.
9پس الان او را بی‌گناه مشمارزیرا که مرد حکیم هستی و آنچه را که با او بایدکرد، می‌دانی. پس مویهای سفید او را به قبر باخون فرود آور.»
10پس داود با پدران خود خوابید و در شهرداود دفن شد.
11و ایامی که داود بر اسرائیل سلطنت می‌نمود، چهل سال بود. هفت سال درحبرون سلطنت کرد و در اورشلیم سی و سه سال سلطنت نمود.
12و سلیمان بر کرسی پدر خودداود نشست و سلطنت او بسیار استوار گردید.
13و ادنیا پسر حجیت نزد بتشبع، مادر سلیمان آمد و او گفت: «آیا به سلامتی آمدی؟» او جواب داد: «به سلامتی.»
14پس گفت: «با تو حرفی دارم.» او گفت: «بگو.»

Read اول پادشاهان 2اول پادشاهان 2
Compare اول پادشاهان 2:7-14اول پادشاهان 2:7-14