Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - غزل غزلها - غزل غزلها 2

غزل غزلها 2:4-16

Help us?
Click on verse(s) to share them!
4مرا به میخانه آورد و علم وی بالای سر من محبت بود.
5مرا به قرصهای کشمش تقویت دهید و مرا به سیبها تازه سازید، زیرا که من از عشق بیمار هستم.
6دست چپش در زیر سر من است و دست راستش مرا در آغوش می‌کشد.
7‌ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها وآهوهای صحرا قسم می‌دهم که محبوب مرا تاخودش نخواهد بیدار نکنید و برنینگیزانید.
8آواز محبوب من است، اینک بر کوهها جستان وبر تلها خیزان می‌آید.
9محبوب من مانند غزال یابچه آهو است. اینک او در عقب دیوار ما ایستاده، از پنجره‌ها می‌نگرد و از شبکه‌ها خویشتن رانمایان می‌سازد.
10محبوب من مرا خطاب کرده، گفت: «ای محبوبه من و‌ای زیبایی من برخیز و بیا.
11زیرا اینک زمستان گذشته و باران تمام شده ورفته است.
12گلها بر زمین ظاهر شده و زمان الحان رسیده و آواز فاخته در ولایت ما شنیده می‌شود.
13درخت انجیر میوه خود را می‌رساندو موها گل آورده، رایحه خوش می‌دهد. ای محبوبه من و‌ای زیبایی من، برخیز و بیا.»
14‌ای کبوتر من که در شکافهای صخره و درستر سنگهای خارا هستی، چهره خود را به من بنما و آوازت را به من بشنوان زیرا که آواز تو لذیذو چهره ات خوشنما است.
15شغالها، شغالهای کوچک را که تاکستانها را خراب می‌کنند برای مابگیرید، زیرا که تاکستانهای ما گل آورده است.
16محبوبم از آن من است و من از آن وی هستم. در میان سوسنها می‌چراند.

Read غزل غزلها 2غزل غزلها 2
Compare غزل غزلها 2:4-16غزل غزلها 2:4-16