Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - غزل غزلها - غزل غزلها 8

غزل غزلها 8:6-12

Help us?
Click on verse(s) to share them!
6مرا مثل خاتم بر دلت و مثل نگین بر بازویت بگذار، زیرا که محبت مثل موت زورآور است و غیرت مثل هاویه ستم کیش می‌باشد. شعله هایش شعله های آتش و لهیب یهوه است.
7آبهای بسیار محبت را خاموش نتواند کرد و سیلها آن را نتواند فرو نشانید. اگر کسی تمامی اموال خانه خویش رابرای محبت بدهد آن را البته خوار خواهندشمرد.
8ما را خواهری کوچک است که پستان ندارد. به جهت خواهر خود در روزی که او راخواستگاری کنند چه بکنیم؟
9اگر دیوار می‌بود، بر او برج نقره‌ای بنا می‌کردیم. و اگر دروازه می‌بود، او را به تخته های سرو آزادمی پوشانیدیم.
10من دیوار هستم و پستانهایم مثل برجهااست. لهذا در نظر او از‌جمله یابندگان سلامتی شده‌ام.
11سلیمان تاکستانی در بعل هامون داشت و تاکستان را به ناطوران سپرد، که هر کس برای میوه‌اش هزار نقره بدهد.
12تاکستانم که از آن من است پیش روی من می‌باشد. برای تو‌ای سلیمان هزار و برای ناطوران میوه‌اش، دویست خواهدبود.

Read غزل غزلها 8غزل غزلها 8
Compare غزل غزلها 8:6-12غزل غزلها 8:6-12