Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - لوقا - لوقا 22

لوقا 22:45-56

Help us?
Click on verse(s) to share them!
45پس از دعا برخاسته نزدشاگردان خود آمده ایشان را از حزن در خواب یافت.
46به ایشان گفت: «برای چه در خواب هستید؟ برخاسته دعا کنید تا در امتحان نیفتید.»
47و سخن هنوز بر زبانش بود که ناگاه جمعی آمدند و یکی از آن دوازده که یهودا نام داشت بردیگران سبقت جسته نزد عیسی آمد تا او راببوسد.
48و عیسی بدو گفت: «ای یهودا آیا به بوسه پسر انسان را تسلیم می‌کنی؟»
49رفقایش چون دیدند که چه می‌شود عرض کردند خداوندابه شمشیر بزنیم.
50و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.
51عیسی متوجه شده گفت: «تا به این بگذارید.» وگوش او را لمس نموده، شفا داد.
52پس عیسی به روسای کهنه و سرداران سپاه هیکل و مشایخی که نزد او آمده بودند گفت: «گویا بر دزد با شمشیرها و چوبها بیرون آمدید.
53وقتی که هر روزه در هیکل با شما می‌بودم دست بر من دراز نکردید، لیکن این است ساعت شما و قدرت ظلمت.»
54پس او را گرفته بردند و به‌سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب می‌آمد.
55و چون در میان ایوان آتش افروخته گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست.
56آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید بر او چشم دوخته گفت: «این شخص هم با او می‌بود.»

Read لوقا 22لوقا 22
Compare لوقا 22:45-56لوقا 22:45-56