Text copied!
Bibles in Iranian Persian

مزامیر 119:82-146 in Iranian Persian

Help us?

مزامیر 119:82-146 in ترجمه قدیم

82 چشمان من برای کلام تو تار گردیده است و می‌گویم کی مراتسلی خواهی داد.
83 زیرا که مثل مشک در دودگردیده‌ام. لیکن فرایض تو را فراموش نکرده‌ام.
84 چند است روزهای بنده تو؟ و کی بر جفاکنندگانم داوری خواهی نمود؟
85 متکبران برای من حفره‌ها زدند زیرا که موافق شریعت تونیستند.
86 تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما.
87 نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. اما من وصایای تو را ترک نکردم.
88 به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تاشهادات دهان تو را نگاه دارم.
89 ‌ای خداوند کلام تو تا ابدالاباد در آسمانهاپایدار است.
90 امانت تو نسلا بعد نسل است. زمین را آفریده‌ای و پایدار می‌ماند.
91 برای داوریهای تو تا امروز ایستاده‌اند زیرا که همه بنده تو هستند.
92 اگر شریعت تو تلذذ من نمی بود، هرآینه در مذلت خود هلاک می‌شدم.
93 وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کردزیرا به آنها مرا زنده ساخته‌ای.
94 من از آن توهستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم.
95 شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تامل می‌کنم.
96 برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بی‌نهایت وسیع است.
97 شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم.
98 اوامر تو مرا ازدشمنانم حکیم تر ساخته است زیرا که همیشه نزد من می‌باشد.
99 از جمیع معلمان خود فهیم ترشدم زیرا که شهادات تو تفکر من است.
100 ازمشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو رانگاه داشتم.
101 پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم.
102 ازداوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی.
103 کلام تو به مذاق من چه شیرین است وبه دهانم از عسل شیرین تر.
104 از وصایای توفطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ رامکروه می‌دارم.
105 کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است.
106 قسم خوردم و آن راوفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت.
107 بسیار ذلیل شده‌ام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز!
108 ‌ای خداوند هدایای تبرعی دهان مرا منظور فرما وداوریهای خود را به من بیاموز.
109 جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو رافراموش نمی کنم.
110 شریران برای من دام گذاشته‌اند، اما از وصایای تو گمراه نشدم.
111 شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساخته‌ام زیرا که آنها شادمانی دل من است.
112 دل خود رابرای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تاابدالاباد و تا نهایت.
113 مردمان دو رو را مکروه داشته‌ام، لیکن شریعت تو را دوست می‌دارم.
114 ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار می‌کشم.
115 ‌ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت.
116 مرا به حسب کلام خود تایید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم.
117 مرا تقویت کن تا رستگار گردم و برفرایض تو دائم نظر نمایم.
118 همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شده‌اند، حقیر شمرده‌ای زیراکه مکر ایشان دروغ است.
119 جمیع شریران زمین را مثل درد هلاک می‌کنی. بنابراین شهادات تو را دوست می‌دارم.
120 موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.
121 داد و عدالت را به‌جا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما.
122 برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبران بر من ظلم نکنند.
123 چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو.
124 با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز.
125 من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تاشهادات تو را دانسته باشم.
126 وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نموده‌اند.
127 بنابراین، اوامر تو را دوست می‌دارم، زیادتر از طلا و زر خالص.
128 بنابراین، همه وصایای تو را در هر چیز راست می‌دانم، وهر راه دروغ را مکروه می‌دارم.
129 شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه می‌دارد.
130 کشف کلام تو نورمی بخشد و ساده دلان را فهیم می‌گرداند.
131 دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم.
132 بر من نظر کن و کرم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو رادوست می‌دارند.
133 قدم های مرا در کلام خودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد.
134 مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تورا نگاه دارم.
135 روی خود را بر بنده خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز.
136 نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو رانگاه نمی دارند.
137 ‌ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است.
138 شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت.
139 غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تورا فراموش کرده‌اند.
140 کلام تو بی‌نهایت مصفی است و بنده تو آن را دوست می‌دارد.
141 من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم.
142 عدالت تو عدل است تا ابدالاباد وشریعت تو راست است.
143 تنگی و ضیق مرا درگرفته است، اما اوامر تو تلذذ من است.
144 شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم.
145 به تمامی دل خوانده‌ام. ای خداوند مراجواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم!
146 تو راخوانده‌ام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت.
مزامیر 119 in ترجمه قدیم