Text copied!
Bibles in Iranian Persian

لوقا 23:15-45 in Iranian Persian

Help us?

لوقا 23:15-45 in ترجمه قدیم

15 و نه هیرودیس هم زیراکه شما را نزد او فرستادم و اینک هیچ عمل مستوجب قتل از او صادر نشده است.
16 پس اورا تنبیه نموده رها خواهم کرد.»
17 زیرا او را لازم بود که هر عیدی کسی را برای ایشان آزاد کند.
18 آنگاه همه فریاد کرده، گفتند: «او را هلاک کن وبرابا را برای ما رها فرما.»
19 و او شخصی بود که به‌سبب شورش و قتلی که در شهر واقع شده بود، در زندان افکنده شده بود.
20 باز پیلاطس نداکرده خواست که عیسی را رها کند.
21 لیکن ایشان فریاد زده گفتند: «او را مصلوب کن، مصلوب کن.»
22 بار سوم به ایشان گفت: «چرا؟ چه بدی کرده است؟ من در او هیچ علت قتل نیافتم. پس او را تادیب کرده رها می‌کنم.»
23 اماایشان به صداهای بلند مبالغه نموده خواستند که مصلوب شود و آوازهای ایشان و روسای کهنه غالب آمد.
24 پس پیلاطس فرمود که برحسب خواهش ایشان بشود.
25 و آن کس را که به‌سبب شورش و قتل در زندان حبس بود که خواستند رها کرد و عیسی را به خواهش ایشان سپرد.
26 و چون او را می‌بردند شمعون قیروانی را که از صحرا می‌آمد مجبور ساخته صلیب را بر اوگذاردند تا از عقب عیسی ببرد.
27 و گروهی بسیاراز قوم و زنانی که سینه می‌زدند و برای او ماتم می‌گرفتند، در عقب او افتادند.
28 آنگاه عیسی به سوی آن زنان روی گردانیده، گفت: «ای دختران اورشلیم برای من گریه مکنید، بلکه بجهت خود واولاد خود ماتم کنید.
29 زیرا اینک ایامی می‌آیدکه در آنها خواهند گفت، خوشابحال نازادگان ورحمهایی که بار نیاوردند و پستانهایی که شیرندادند.
30 و در آن هنگام به کوهها خواهند گفت که بر ما بیفتید و به تلها که ما را پنهان کنید.
31 زیرااگر این کارها را به چوب تر کردند به چوب خشک چه خواهد شد؟»
32 و دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیزآوردند تا ایشان را با او بکشند.
33 و چون به موضعی که آن را کاسه سر می‌گویند رسیدند، اورا در آنجا با آن دو خطاکار، یکی بر طرف راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند.
34 عیسی گفت: «ای پدر اینها را بیامرز، زیراکه نمی دانند چه می‌کنند.» پس جامه های او راتقسیم کردند و قرعه افکندند.
35 و گروهی به تماشا ایستاده بودند. و بزرگان نیز تمسخرکنان با ایشان می‌گفتند: «دیگران را نجات داد. پس اگر او مسیح و برگزیده خدا می‌باشد خود رابرهاند.»
36 و سپاهیان نیز او را استهزا می‌کردند و آمده او را سرکه می‌دادند،
37 و می‌گفتند: «اگر توپادشاه یهود هستی خود را نجات ده.»
38 و بر سراو تقصیرنامه‌ای نوشتند به خط یونانی و رومی وعبرانی که «این است پادشاه یهود.»
39 و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما رابرهان.»
40 اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمی ترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی.
41 و اما ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافته‌ایم، لیکن این شخص هیچ کار بی‌جا نکرده است.»
42 پس به عیسی گفت: «ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی.»
43 عیسی به وی گفت: «هرآینه به تو می‌گویم امروز با من در فردوس خواهی بود.»
44 و تخمین از ساعت ششم تا ساعت نهم، ظلمت تمام روی زمین را فرو گرفت.
45 وخورشید تاریک گشت و پرده قدس از میان بشکافت.
لوقا 23 in ترجمه قدیم