1 چون با حاکم به غذا خوردن نشینی، درآنچه پیش روی تو است تامل نما.
2 و اگر مرد اکول هستی کارد بر گلوی خودبگذار.
3 به خوراکهای لطیف او حریص مباش، زیراکه غذای فریبنده است.
4 برای دولتمند شدن خود را زحمت مرسان واز عقل خود باز ایست.
5 آیا چشمان خود را بر آن خواهی دوخت که نیست میباشد؟ زیرا که دولت البته برای خودبالها میسازد، و مثل عقاب در آسمان میپرد.
6 نان مرد تنگ نظر را مخور، و به جهت خوراکهای لطیف او حریص مباش.
7 زیرا چنانکه در دل خود فکر میکند خود اوهمچنان است. تو را میگوید: بخور و بنوش، امادلش با تو نیست.
8 لقمهای را که خوردهای قی خواهی کرد، وسخنان شیرین خود را بر باد خواهی داد.
9 به گوش احمق سخن مگو، زیرا حکمت کلامت را خوار خواهد شمرد.