5چون عیسی او را خوابیده دیدو دانست که مرض او طول کشیده است، بدوگفت: «آیا میخواهی شفا یابی؟»
6مریض او راجواب داد که «ای آقا کسی ندارم که چون آب به حرکت آید، مرا در حوض بیندازد، بلکه تا وقتی که میآیم، دیگری پیش از من فرو رفته است.
7عیسی بدو گفت: «برخیز و بستر خود رابرداشته، روانه شو!»
8که در حال آن، مرد شفایافت و بستر خود را برداشته، روانه گردید. و آن روز سبت بود.
9پس یهودیان به آن کسیکه شفا یافته بود، گفتند: «روز سبت است و بر تو روا نیست که بسترخود را برداری.»
10او در جواب ایشان گفت: «آن کسیکه مرا شفا داد، همان به من گفت بستر خود را بردار و برو.»
11پس از او پرسیدند: «کیست آنکه به تو گفت، بستر خود را بردار وبرو؟»