Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - یوحنا - یوحنا 4

یوحنا 4:7-32

Help us?
Click on verse(s) to share them!
7که زنی سامری بجهت آب کشیدن آمد. عیسی بدو گفت: «جرعه‌ای آب به من بنوشان.»
8زیرا شاگردانش بجهت خریدن خوراک به شهر رفته بودند.
9زن سامری بدو گفت: «چگونه تو که یهود هستی ازمن آب می‌خواهی و حال آنکه زن سامری می‌باشم؟» زیرا که یهود با سامریان معاشرت ندارند.
10عیسی در جواب او گفت: «اگر بخشش خدا را می‌دانستی و کیست که به تو می‌گوید آب به من بده، هرآینه تو از او خواهش می‌کردی و به تو آب زنده عطا می‌کرد.
11زن بدو گفت: «ای آقادلو نداری و چاه عمیق است. پس از کجا آب زنده داری؟
12آیا تو از پدر ما یعقوب بزرگترهستی که چاه را به ما داد و خود و پسران و مواشی او از آن می‌آشامیدند؟»
13عیسی در جواب اوگفت: «هر‌که از این آب بنوشد باز تشنه گردد،
14لیکن کسی‌که از آبی که من به او می‌دهم بنوشد، ابد تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او می‌دهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی می‌جوشد.»
15زن بدو گفت: «ای آقا آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نگردم و به اینجابجهت آب کشیدن نیایم.»
16عیسی به او گفت: «برو و شوهر خود رابخوان و در اینجا بیا.»
17زن در جواب گفت: «شوهر ندارم.» عیسی بدو گفت: «نیکو گفتی که شوهر نداری!
18زیرا که پنج شوهر داشتی وآنکه الان داری شوهر تو نیست! این سخن راراست گفتی!»
19زن بدو گفت: «ای آقا می‌بینم که تو نبی هستی!
20پدران ما در این کوه پرستش می‌کردند و شما می‌گویید که در اورشلیم جایی است که در آن عبادت باید نمود.»
21عیسی بدوگفت: «ای زن مرا تصدیق کن که ساعتی می‌آید که نه در این کوه و نه در اورشلیم پدر را پرستش خواهید کرد.
22شما آنچه را که نمی دانیدمی پرستید اما ما آنچه را که می‌دانیم عبادت می‌کنیم زیرا نجات از یهود است.
23لیکن ساعتی می‌آید بلکه الان است که در آن پرستندگان حقیقی پدر را به روح و راستی پرستش خواهندکرد زیرا که پدر مثل این پرستندگان خود را طالب است.
24خدا روح است و هر‌که او را پرستش کند می‌باید به روح و راستی بپرستد.»
25زن بدو گفت: «می‌دانم که مسیح یعنی کرستس می‌آید. پس هنگامی که او آید از هر چیزبه ما خبر‌خواهد داد.»
26عیسی بدو گفت: «من که با تو سخن می‌گویم همانم.»
27و در همان وقت شاگردانش آمده، تعجب کردند که با زنی سخن می‌گوید و لکن هیچ‌کس نگفت که چه می‌طلبی یا برای چه با او حرف می‌زنی.
28آنگاه زن سبوی خود را گذارده، به شهر رفت و مردم را گفت:
29«بیایید و کسی راببینید که هرآنچه کرده بودم به من گفت. آیا این مسیح نیست؟»
30پس از شهر بیرون شده، نزد اومی آمدند.
31و در اثنا آن شاگردان او خواهش نموده، گفتند: «ای استاد بخور.»
32بدیشان گفت: «من غذایی دارم که بخورم و شما آن را نمی دانید.»

Read یوحنا 4یوحنا 4
Compare یوحنا 4:7-32یوحنا 4:7-32