7هرآینه بجای دور میپریدم، و درصحرا ماوا میگزیدم، سلاه.
8میشتافتم بسوی پناهگاهی، از باد تند و از طوفان شدید.
9ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان راتفریق نما زیرا که در شهر ظلم و جنگ دیدهام.
10روز و شب بر حصارهایش گردش میکنند وشرارت و مشقت در میانش میباشد.
11فسادهادر میان وی است و جور و حیله از کوچه هایش دور نمی شود.
12زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والا تحمل میکردم؛ و خصم من نبود که بر من سربلندی مینمود؛ والا خود را از وی پنهان میساختم.
13بلکه تو بودیای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من!
14که با یکدیگرمشورت شیرین میکردیم و به خانه خدا در انبوه میخرامیدیم.
15موت بر ایشان ناگهان آید وزنده بگور فرو روند. زیرا شرارت در مسکن های ایشان و در میان ایشان است.
16و اما من نزد خدا فریاد میکنم و خداوندمرا نجات خواهد داد.
17شامگاهان و صبح وظهر شکایت و ناله میکنم و او آواز مرا خواهدشنید.
18جانم را از جنگی که بر من شده بود، بسلامتی فدیه داده است. زیرا بسیاری با من مقاومت میکردند.
19خدا خواهد شنید و ایشان را جواب خواهد داد، او که از ازل نشسته است، سلاه. زیراکه در ایشان تبدیلها نیست و از خدانمی ترسند.
20دست خود را بر صلح اندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.
21سخنان چرب زبانش نرم، لیکن دلش جنگ است. سخنانش چرب تر از روغن لیکن شمشیرهای برهنه است.
22نصیب خود را به خداوند بسپار و تو را رزق خواهد داد. او تا به ابدنخواهد گذاشت که مرد عادل جنبش خورد.
23وتوای خدا ایشان را به چاه هلاکت فرو خواهی آورد. مردمان خون ریز و حیله ساز، روزهای خودرا نیمه نخواهند کرد، لیکن من بر تو توکل خواهم داشت.