5ترس و لرز به من درآمده است. وحشتی هولناک مرا درگرفته است.
6و گفتم کاش که مرابالها مثل کبوتر میبود تا پرواز کرده، استراحت مییافتم.
7هرآینه بجای دور میپریدم، و درصحرا ماوا میگزیدم، سلاه.
8میشتافتم بسوی پناهگاهی، از باد تند و از طوفان شدید.
9ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان راتفریق نما زیرا که در شهر ظلم و جنگ دیدهام.