Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - لوقا - لوقا 23

لوقا 23:38-49

Help us?
Click on verse(s) to share them!
38و بر سراو تقصیرنامه‌ای نوشتند به خط یونانی و رومی وعبرانی که «این است پادشاه یهود.»
39و یکی از آن دو خطاکار مصلوب بر وی کفر گفت که «اگر تو مسیح هستی خود را و ما رابرهان.»
40اما آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت: «مگر تو از خدا نمی ترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی.
41و اما ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافته‌ایم، لیکن این شخص هیچ کار بی‌جا نکرده است.»
42پس به عیسی گفت: «ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی.»
43عیسی به وی گفت: «هرآینه به تو می‌گویم امروز با من در فردوس خواهی بود.»
44و تخمین از ساعت ششم تا ساعت نهم، ظلمت تمام روی زمین را فرو گرفت.
45وخورشید تاریک گشت و پرده قدس از میان بشکافت.
46و عیسی به آواز بلند صدا زده گفت: «ای پدر به‌دستهای تو روح خود را می‌سپارم.» این را بگفت و جان را تسلیم نمود.
47امایوزباشی چون این ماجرا را دید، خدا را تمجیدکرده، گفت: «در حقیقت، این مرد صالح بود.»
48وتمامی گروه که برای این تماشا جمع شده بودندچون این وقایع را دیدند، سینه زنان برگشتند.
49و جمیع آشنایان او از دور ایستاده بودند، با زنانی که از جلیل او را متابعت کرده بودند تا این امور راببینند.

Read لوقا 23لوقا 23
Compare لوقا 23:38-49لوقا 23:38-49