Text copied!
CopyCompare
ترجمه قدیم - لوقا - لوقا 1

لوقا 1:38-80

Help us?
Click on verse(s) to share them!
38مریم گفت: «اینک کنیز خداوندم. مرا برحسب سخن تو واقع شود.» پس فرشته از نزد او رفت.
39در آن روزها، مریم برخاست و به بلدی ازکوهستان یهودیه بشتاب رفت.
40و به خانه زکریادرآمده، به الیصابات سلام کرد.
41و چون الیصابات سلام مریم را شنید، بچه در رحم او به حرکت آمد و الیصابات به روح‌القدس پر شده،
42به آواز بلند صدا زده گفت: «تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمره رحم تو.
43و ازکجا این به من رسید که مادر خداوند من، به نزد من آید؟
44زیرا اینک چون آواز سلام تو گوش زدمن شد، بچه از خوشی در رحم من به حرکت آمد.
45و خوشابحال او که ایمان آورد، زیرا که آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد، به انجام خواهدرسید.»
46پس مریم گفت: «جان من خداوند راتمجید می‌کند،
47و روح من به رهاننده من خدابوجد آمد،
48زیرا بر‌حقارت کنیز خود نظرافکند. زیرا هان از کنون تمامی طبقات مراخوشحال خواهند خواند،
49زیرا آن قادر، به من کارهای عظیم کرده و نام او قدوس است،
50ورحمت او نسلا بعد نسل است. بر آنانی که از او می ترسند.
51به بازوی خود، قدرت را ظاهرفرمود و متکبران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت.
52جباران را از تختها به زیر افکند. وفروتنان را سرافراز گردانید.
53گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود و دولتمندان راتهیدست رد نمود.
54بنده خود اسرائیل را یاری کرد، به یادگاری رحمانیت خویش،
55چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریت او تاابدالاباد.»
56و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند. پس به خانه خود مراجعت کرد.
57اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید، پسری بزاد.
58و همسایگان و خویشان اوچون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.
59و واقع شد در روزهشتم چون برای ختنه طفل آمدند، که نام پدرش زکریا را بر او می‌نهادند.
60اما مادرش ملتفت شده، گفت: «نی بلکه به یحیی نامیده می‌شود.»
61به وی گفتند: «از قبیله تو هیچ‌کس این اسم راندارد.»
62پس به پدرش اشاره کردند که «او را چه نام خواهی نهاد؟»
63او تخته‌ای خواسته بنوشت که «نام او یحیی است» و همه متعجب شدند.
64در ساعت، دهان و زبان او باز گشته، به حمدخدا متکلم شد.
65پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.
66و هرکه شنید، در خاطر خود تفکر نموده، گفت: «این چه نوع طفل خواهد بود؟» و دست خداوند با وی می بود.
67و پدرش زکریا از روح‌القدس پر شده نبوت نموده، گفت:
68«خداوند خدای اسرائیل متبارک باد، زیرا از قوم خود تفقد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد.
69و شاخ نجاتی برای مابرافراشت، در خانه بنده خود داود.
70چنانچه به زبان مقدسین گفت که از بدو عالم انبیای اومی بودند،
71رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند،
72تا رحمت را برپدران ما به‌جا آرد و عهد مقدس خود را تذکرفرماید.
73سوگندی که برای پدر ما ابراهیم یادکرد،
74که ما را فیض عطا فرماید، تا از دست دشمنان خود رهایی یافته، او را بی‌خوف عبادت کنیم.
75در حضور او به قدوسیت و عدالت، درتمامی روزهای عمر خود.
76و تو‌ای طفل نبی حضرت اعلی خوانده خواهی شد، زیرا پیش روی خداوند خواهی خرامید، تا طرق او را مهیاسازی،
77تا قوم او را معرفت نجات دهی، درآمرزش گناهان ایشان.
78به احشای رحمت خدای ما که به آن سپیده از عالم اعلی از ما تفقدنمود،
79تا ساکنان در ظلمت و ظل موت را نوردهد. و پایهای ما را به طریق سلامتی هدایت نماید.»
80پس طفل نمو کرده، در روح قوی می‌گشت. و تا روز ظهور خود برای اسرائیل، دربیابان بسر می‌برد.

Read لوقا 1لوقا 1
Compare لوقا 1:38-80لوقا 1:38-80