4و خداوند به موسی گفت که: «تمامی روسای قوم را گرفته، ایشان را برای خداوند پیش آفتاب به دار بکش، تا شدت خشم خداوند از اسرائیل برگردد.»
5و موسی به داوران اسرائیل گفت که «هر یکی از شما کسان خود راکه به بعل فغور ملحق شدند، بکشید.»
6و اینک مردی از بنیاسرائیل آمده، زن مدیانیای را در نظر موسی و در نظر تمامی جماعت بنیاسرائیل نزد برادران خود آورد، وایشان به دروازه خیمه اجتماع گریه میکردند.
7وچون فینحاس بن العازار بن هارون کاهن، این رادید، از میان جماعت برخاسته، نیزهای بهدست خود گرفت،
8و از عقب آن مرد اسرائیلی به قبه داخل شده، هر دوی ایشان یعنی آن مرداسرائیلی و زن را به شکمش فرو برد، و وبا ازبنیاسرائیل رفع شد.
9و آنانی که از وبا مردند، بیست و چهار هزار نفر بودند.
10و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
11«فینحاس بن العازار بن هارون کاهن، غضب مرااز بنیاسرائیل برگردانید، چونکه باغیرت من درمیان ایشان غیور شد، تا بنیاسرائیل را در غیرت خود هلاک نسازم.
12لهذا بگو اینک عهدسلامتی خود را به او میبخشم.
13و برای او وبرای ذریتش بعد از او این عهد کهانت جاودانی خواهد بود، زیرا که برای خدای خود غیور شد، وبجهت بنیاسرائیل کفاره نمود.»
14و اسم آن مرد اسرائیلی مقتول که با زن مدیانی کشته گردید، زمری ابن سالو رئیس خاندان آبای سبط شمعون بود.